التماست میکردم برای آخرین بار
گفتم نرو عزیزم نگوخدا نگه دار
فقط گفتی یه کلام فراموشم کن ای یار
برو واسه همیشه برو خدا نگهدار
چه جور دلت اومد تو ساده ازم گذشتی
رفتی با یه غریبه رفتی تنهام گذاشتی
آخه بکو بی وفا رسمش نبود که بری
نگفتی من میمیرم چرا ازم گذشتی ؟
خواستی به پات بیوفتم اره به پات اوفتادم
غرورمو شکستی هیچی بهت نگفتم
چه شبهایی که تا صبح واست من گریه گردم
تقاسه گریه هامو حالا از کی بگیرم؟
التماست میکردم برای آخرین بار
همه عاشقا برا نرفتن عشقشون التماس میکنن درد بدیه .
خدایا قسمت میدم کسیرو عاشق نکن .
کاری نمیتونم بکنم فقط تا هستم میسوزم اون خیلی راحت رفت
به خاطر اون دارم ذره ذره میمیرم.فقط دوست دارم راحت زندگی کنه حرفامو گوش نمیده هرچی بهش میگم خودش هر وقت دلش میخواد میکنه ارزشی واسه ما قائل نیستن همیشه خوبیشو خواستم اما اون حرفامو نشنیده میگیره.هیچ وقت اسمی ازم جایی نیاورده همش از یه غریبه واسه همه حرف میزد عارش میمودو میاد که با من دوسته.
شکرش که عشقو بهم یاد داد ونشون.خودش هر جی صلاح میدونه.
ما فقط عاشقی کردیم خدایا کناهمان همین بودو بس تو ببخشای
این مدت خدا همیشه باهام بود تنهام نذاشته از این به بعدم نمیذاره خودش هوامو داره همیشه حسش میکنم.
|