آخرم تنهام گذاشتو رفت به گریه هام خندیدو رفت
دلتنگی


khodaye man bozorge

baro bach kibodesh farsi nevis nadare ma ham ajale darim mikhaim berim khabgah.

niloo ba ardalan ghahre mikham beram ashtishon bedam.

kasi nabood on moghe k erfan mano tanha gozasht kari kone on nare.

faramoosh mikonam in rozaro. khadaro shoker k khoda behem sabr ziyad dade ta hame chio rahat tahamol konam.hame inaro y ja tahamol mikonam ta rooz khoshim berese.


پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,

|
 

شبی به خوابم بیا

امروز امتحانم بر عکس دیروز خوب بود دیروزیرو خراب کردم. استاد خدا کنه نمره بده. بهم سر جلسه گفت که معرفی به استاد بگیرم. بعد امتحان اومدم خوابگاه ناهار ماکارانی داشتیم خوردم بعد تا 5:30 خوابیدم خواب بابارو دیدم بیدار شدم. خیلی دلم گرفت. به دامادم زنگ زدم صحبت کردم.بعد با دوستم نمیتونستم اصلا جلو خودمو بگیرم دوست دارم یه بار سیر گریه کنم.

دلم این روزا خیلی هوای بابارو میکنه. باور نکردم هنوز رفتنشو. یاد تمام حضورش توی خونه میوفتم دلم بیشتر بی قرارش میشه. تازه بقیه بچه هایی که بابا نداشتنو درک میکنم.

این روزا واسه ما هم میگذره و عادی میشه.اما به اونی که این روزا نیاز داشتیو تنهات گذاشت چی باید گفت؟

خدای ما آدما بزرگه خودش همه چیو حل میکنه نمیذاره سخت بگذره. دیگه دارم فراموش میکنم اما امیدوارم فقط اون روز برسه اگه واقعا خدا هوامو داره.روز منم برسه.


چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,

|
 

باز دوباره هوای گریه دارم

امروز درستت 13 روز از رفتن بابا میگذره. هنوز باور نکردم رفتنشو.

چقدر سخته روزا داره خیلی سخت میگذره. دیگه هیچ دلخوشی تو اون شهر ندارم یهو همه دورمو خالی کردن اول اون پسر عموم که 3سال بازیم داد نگو تو این چند سال نه تنها با من با یکی دیگه دوست بود ادعا دوستی کرد و عاشقی آخرشم رفت با یکی دیگه ازدواج کرد دومیشم عرفان که وقتی بهش نیاز داشتم رفت سومیشم بابا بود.

بابا بود احساس پوچی نمیکردم اما حالا تنها دلخوشیم اینه که 5شنبه ها زودتر بیاد برم یه سر به بابام بزنم و تمام درد و دلامو بهش بگم.

یاد گرفتم که دیگه به کسی تکیه نکنم دارم عرفانم فراموش میکنم.رو پای خودم واستم. اگه همه برن خدا که هست جای تمام نداشته هام.

من بابامو به اون سپردم که بهتر از من ازش مراقبت میکنه و هواشو داره. هر کی بهم میگه تسلیت دلم میگیره و میخوام همون جا بشینم گریه کنم.

خیلی وقته که دلم برات تنگ شده

قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده

بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست

کوه غصه از دلم رفتنی نیست

حرف عشق تورو من با کی بگم

همه حرفا که آخه گفتنی نیست


دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,

|
 

زندگیم سوتو کوره

درست این موقع ها هفته قبل حال بابا بد بود همه دورش نشسته بودیم. کی فکرشو میکرد که فردا قرار از پیشمون بره. این موقع ها نفس میکشید با درد آخرای شب درست ساعت 1 بود که به کما رفت. زنگ زدیم به خاهر بزگم که زودتر بیاد.

خدا خدا میکردم که تا صبح دووم بیاره 100 صلوات نذر کردم. تا 3 همه پیشش بودم بعد فکر کردن تا صبح خوب میشه خوابیدن اما من تنها پیشش نشستم باهاش حرف زدم انگار عذراییل پیشش بود با اونم حرف زدم گفتم که بابامو به تو میسپارم جونشو آروم بگیر عذابش نده.چشای بابا باز دستاش تو دستای من منو میدید اما حرفی نمیزد. 

چشماش باز بود تا دختر بزرگشو ببینه بعد بره تا 6 پای تختش نشستم بعد که خواهر رسید همه بلند شدم گفتم شاهد جون دادن بابام نباشم رفتم رو تختم دراز کشیدم. بابا تو کما بودو کسی خبر نداشت داشت چشام گرم خواب میشد که اومدن صدام کردن پاشو بابا داره تموم میکنه. رسیدم بالا سرش نفسای آخرش بود دو تا نفس کشید و واسه همیشه به خواب رفت بدون درد برای همیشه خوابید.

دلم واسه تمام لحظه های با اون بودن تنگ شده.چه زود رفت میدونست تنهاییم.

خب رفتن دست اون نبود قسمت و خواست خدا بود.بعد بابا دیگه به عرفان کمتر فکر میکنم.

درست تو لحظه های بد تنهام گذاشت. انتظار چنین کاریو ازش نداشتم. واقعا شرایط روحی بدی دارم. هیچ کس نیست باهاش حرف بزنم. خدا کنه اون روز،روز منم برسه.

امروز تو یه مجله خوندم که خدا اگه همهرو از تو میگیره میخواد تو و خودش تنها باشین. حالا من تنهام با خدا.

تا حالاش که کمکم کرده خدارو شکر.

حالا دیگه تورو داشتن یه خیاله

دل اسیر آرزوهای محاله

غبار پشت شیشه میگه رفتی

ولی هنوز دلم باور نداره

حالا راه تو دوره دل من چه صبوره

کاشکی بودی و میدیدی

زندگیم چه سوت و کوره

آسمون از غم دوریت

حالا شب و روز میباره

دیگه تو ذهن خیابون منو تنها جا میذاره

خاطره مثل یه پیچک

میپیچه رو تن خستم

دیگه حرفی که ندارم دل به خلوت تو بستم

روزی که بابا مرد هوا ابری و بود یه ریز بارید اما روزای بعد خیلی خوب شد آفتاب آفتاب.

 

 


دو شنبه 19 دی 1390برچسب:,

|
 

دیگه نیستی این باورم نمیشه

دیگه روزای سخت پر استرس تموم شد ای کاش هیچ وقت تموم نمیشد.ای کاش پیشمون بود.

بابا 3شنبه به رحمت خدا رفت. موندیم تنها. دلم براش تنگ شده.

خوب شد اومدم خونه دو روزی پیشش بودم ای کاش بیشتر میبودم. نمیدونم نشد بهش بگم که ازم راضی هست یا نه؟؟ نشد باهاش صحبت کنم. چه روزای سختی بود.

روز آخر رفتیم براش دارو خریدیم که وصل کنیم یکیش فقط استفاده شد. اونم بعدش رفت به کما. درد کشیدو مرد.

تا صبح کنار تختش نشستیم چشم به راه خواهرم بود همین که اومد نفسهای آخرشو کشیدو تموم کرد و از کنار ما رفت همه شاهد جون دادنش بودیم.

هنوز باور یا قبول نکردم که دیگه بابا ندارم.

از شب اول خوابشو دیدم که درد داره و آب میخوره.دیشب صداشو میشنیدم که صدا میکرد سعیده بابایی.

از شب اول دلم تنگ صداش شد.هر روز که سر خاکش میرم همه جا دنبالشم فقط یک لحظه ببینمش.دل تنگه برات بابایی. باور نمیکنم که رفتی تو رو خدا بگو ازم راضی هستی. تازه میفهممت.بابایی خیلی تنهام. نباید تو میرفتی.


یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,

|
 

من موندم خاطره ای از تو

دیشب عرفان باز اس ام اس زد. چقدر دلم واسش تنگ شده .بهش گفتم زود خداحافظی کرد.منم دیگه حرفی نزدم.

میخوام دیگه کم کم فراموشش کنم اما میدونم که نمیتونم تا ابد عشقش تو قلبه. با اینکه میدونم تو شرایطی که واقعا بهش نیاز داشتم. همیشه آدما وقتی بهشون نیاز داری ترکت میکنن میرن دیگه نگاه به هیچی نمیکنن و هیچ چیز تو براشون ارزش نداره.

هیچ وقت یادم نیمره که براش گریه کردمو از تنهایم گفتم اما اون گفت که میخواد تنها باشه. برای بار سوم این حرف از دهنش در اومد.

چرا آدما سر هیچ کدوم از حرفاشون نمیتونن بمونن؟؟؟؟؟؟ چرا همه چیزو راحت به باد فراموشی میسپارن؟؟؟؟؟؟

همین عرفان چقدر قول بهم داد و سر هیچ کدوم از حرفاش نموند. قول داده بود که دیگه حرف از رفتن نزنه قول دارپده بود که تا آخر با هام میمونه تا یکی از ما دو تا ازدواج کنه و این رابطه تموم شه بره.قول داده بود که تا آخر پشتمه و میتونم تو مشکلات بهش تکیه کنم. کو کجا رفت تموم حرفایی که زد؟

نمیدونم چرا بعد اینکه من مریض شدم خواست بره؟؟؟

هر شب کارم شده که همش فکر کنم بقیه عمرمو باید تنها بمونم این که همه چیو میدونست نموند بقیه بدونن میمونن؟؟؟؟؟؟؟

هر شب گریه مهمون چشموننم میشه بدون اینکه کسی بفهمه.

دلمم برای باباو مامانم خیلی تنگ شده نمیشه برم گذاشتم بعد امتحانمات برم.خدا کنه حال بابا بهتر بشه.


شنبه 10 دی 1390برچسب:,

|
 

برگرد

دیشب عرفان بعد چند روز اس ام اس زد. البته یه کاری واسم قرار بود انجام بده اس میزد اما دیشب اس ام اس زد که از دستم ناراحتی؟

جا خوردم که عرفان این حرفو زد.نمیتونستم بهش دروغ نگم که ازش ناراحت نیستم. چون تو بدترین شرایط که بهش نیاز داشتم تنهام گذاشت .گفتم بهت بگم نه دروغ گفتم آره ناراحتم اما به تو هم حق میدم روزگار باهام خدایی خیلی بد تا کرد.

ههیچ وقت نشد حرفای دلمو براش بزنم. یه جوری همیشه یه کاری میکرد که زود تموم شه اعصاب نداشت پای همه خوبی و بدیهاش موندم این چهار سال واقعا دوستش داشتمو هنوزم دارم .

حرفای زیادی هست .فقط امیدوارم یه روزی برگرده .


پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:,

|
 

خدایی اون بالا هوامو داره

الان فرجه هاست و من نرفتم خونه. دلم همش اونور. برمو بیام کلی خرج میشه و درسم نمیخونم.

اولین امتحانم بیان شفاهی داستان بودو خوب دادم استادم باهم راه اومد چون نصف ترم نبودم زیاد ازم نپرسید.

دیشب نتونستم بخوابم همین که چراغا خاموش شد همه حوابیدن فکرم همش مشغول بود. نمیدونم چرا اینجام این همه اتفاق باید بیفته میخوام پیش بابا باشم حالش خیلی بده سرطانش عود کرده.مامانم تنها  همه کارارو میکنه.

تو ای شرایط واقعا به عرفان نیاز داشتم که پیشم باشه باهاش حرف بزنم واقعا خیلی دلم گرفته. گفتم دیگه به هیچ مردی اعتمادو تکیه نمیکنم.

اینی که چهار سال و ندیده گرفت و راحت تنهام گذاشت تمام حرفامو شبا به خودم میزنم.

به این فکر میکنم که رفتن عرفان به خاطر مریضیم بود که نخواست بمونه؟ چرا همه به یه آدم سرطانی یه برخورد دیگه دارن؟  عرفان نموند دیگه کی میخواد بمونه وقتی همه چیو بفهمه.

عرفان وقتی بیمارستان بودم خیلی کارا برام کرد اما نمیدونستم بخواد یه روز که واقعا بهش نیاز دارم بخواد تنهام بذاره و بره. بهشم گفتم انگار یه حسی بهم میگفت که تو مریض بشی کنارت نمیمونه. هر روز بهم میگفت من تا آخر باهات هستم اما من میترسیدم گفتم بهش نکنه حالا که مریض شدم تو تنهام بذاری هی گفت تو خری این چه حرفیه میزنی ناراحت شدم منم دلخوش بودمو امیدوار. همه چی زود تغیر کرد خودش نگفته این رابطه چند سالرو تموم کردو رفت.

حالا منم و شبهایی که بی اون دارم سر میکنم و با چشمای خیس به خواب میرم.

کاش حالمو میفهمید کاش میفهمید چی میکشم. افسوس که چیز دیگه فکر کردو رفت.

خدایی واسه تمام تنهایام هست هوامو داره.به تموم حرفام خیلی خوب گوش میده.


دو شنبه 5 دی 1390برچسب:,

|
 


خدایا به من زیستن عطا کن که در لحظه مرگ بربی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام سوگوار نباشم.
www.saeideh.61630@gmail.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

سعیده

 

اسفند 1394
شهريور 1394
ارديبهشت 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
مرداد 1392
ارديبهشت 1392
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
مهر 1391
شهريور 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390

 

بدون شرح
تو حرفهای مردم
آدمیت را آدمیت لازم است
بهونه بود این فاصله
بیا منتظرم
مردونگی پر
khodaya khasteam
خدایی هست
به دلت دروغ نگو
گنهکار کیست؟؟؟...
هیچ کس نفهمید
یکی رفت
اسرار بشر
امتحانی دیگر
تو هیچ وقت نبودی
نگاه خسته
بدون شرح
مرد باش نه....
روزگاربی هویتی
بی خداحافظی رفتی

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آخرم تنهام گذاشتو رفت به گریه هام خندیدو رفت و آدرس soosool.2020.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





سینا پاپ آپ
hافزایش امار رایگان
از (الف) تا (ی) برای تو
خوش آمدید
آپلود عکس
تنهاتر تنها خودم
یکی هست دیگه نیست
راز کوهستان maryam and zahra آذربایجان کردستان
خط خطیهای پسر روانی
سکوت عاشقانه
دوستانه
پاییز غریب و بی رحم اون همه برگ مگه کم بود
خط خطی های یک پسر روانی
نقاب مهربان
جاودانه
پسرک تنها
کرج دانلود
ماه من
عشق یا نفرت
دوستت دارم
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

دوستانه
اطلاعات جادویی
اطلاعات جادویی
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 71
بازدید کل : 47464
تعداد مطالب : 106
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->