تو میرفتی و من آه می کشیدم

به روزای با تو خط اشتباه میکشیدم

تو رفتی و اما نگاهم به جاده

خدا هم به عشق انتها نداده

قسمت من یه دنیا سرابه

شاید خدا با بختم تو خوابه

خدا شکستامو میشماره؟؟

میدونم شکستام بیشماره

تو حس کن تنهاییم را                                                                  

به رویم نیار رسواییم را

دلم گرفت سکوتم تو بودی

به هنگام شکست تو پیشم نبو دی

بازم ناز شصتت صدامو شنیدی

جواب اشکامو بگو کی میدی؟

من تمام عشق تو را به پای یاسها خواهم ریخت

و

 با تمام شقایقها از وفایت خواهم گفت.

از وفای بی وفاییت.دلم تنگه واسه روزایی که رفت واسه لحظه هایی که باید قدرش میدونستمو به خاطر دوستام خیلی چیزارو باختم.

شرکتو همکارم یه آهنگ غمگین گذاشته نمیتونم گریه کنم.بغضمو میخورم.

مردای ما دم از غیرت و غیرتی بودن و ناموس و همه چی میزنن.

غیرت واقعا به چیه؟؟؟؟؟؟؟ به هاتو پورتای الکی؟؟؟ گیر دادنهای الکی که خودش اون کارو میکنه هارتو پورت الکیم میکنه که مثلا نشون بده آره بابا من کاره ای نیستم.هه هه هه

واقعا خنده داره.بابا غیرتتونو اینطوری نشون ندین. حالمو بهم زدین. بیشرف تر از خودتون خودتونین.

خر خودتونو کنین.

غیرت واقعا به اینه که یه زن یا یه دخترو تو خیابون پیاده کنین تا مسافرای مردتونو برسونین؟؟ حاشا به غیرتتون.

خارجیا ادعایی ندارن و خوش غیرت از شماهان.شماها که این همه ادعاتون میشه خدایی بگین توی زن چی دیدین چی خواستین ازش؟؟؟؟؟؟؟

غیرتتون که کشکه.

میان من و تو یک نفس فاصله بود

تو یک آه کشیدی فاصله دنیا شد و یک قفس.

قفسم را دریدم بشکستم

فاصله ام تا تو شد پیش خدا.

پیش خدا نه نردیک است

فاصله ام تا تو تا ابد باقی است.

راهی طولانیست نه؟؟؟؟؟

نه به بودنت دل بستم نه با رفتنت خودرا باختم.

رفتنت بهانه بود. فقط دلم را شکستی منتظر باش خدایی هست

تورا نه انسان بلکه دروغگویی بیش نمیدانم.

دومین ماهم تموم شد.سرکارم.کارم تا حدودی تموم شده. دارم از دندون درد میمیرم.

بعد یک ماه و نیم تعطیلاتو دارم میرم خونه.دلم تنگ شده.

نمیدونم عرفان چی فکر کرده پیش خودش که همش از خودشو عشقاش تو وبلاگش مینویسه. بابا یکی نیس من هستم بهش بگم تو همیشه مغرور بودی یکم که پیشرفت میکردی خودتو گم میکردی طرز صحبتت با همه عوض میشد. اینقد واسه من یکی که تورو 4 سال بزرگت کردمو تحمل آب نکش.اینقد منم منم نکن. همه به مادیات دنیا یه روزی میرسن. پس منم باید از تموم کارایی که میکنم بنویسم. مثلا 10 سال وبلاگ مینویسی.ببین عزیزم واسه پیشرفتت میگم کارایی که تو میکنی از نظر من که با بهتر از تو سر کار دارم هیچی نیست.غرورت الکیه. من بودم که تورو بزرگ کردم بهت اعتماد به نفس دادم حالا لااقل پیش من یکی قپی نیا کوچولو.

وقتی میتونی به خودت افتخار کنی و داراهیاتو تو وبلاگت بنویسی که با زحمت خودت به دست آورده باشی نه با پول بابا مامانت پس ماشین باباتو پول مامانتو به رخ دیگران نکش که کار همیشگیت بوده. بابا خاکی باش تو فقط میخای بگی بشر خیلی خوبی هستی. واسه من که بدترین بودی. چون دیگه هیچ کدوم ار خاطراتتو یادم نمیاد. تنها کسی که تو زندگیم اومد فقط با رفتارش منو عاشق خودش کرد و تا الان نتونستم فراموشش کنم عمار بود. هنوز که هنوزه تا اسمش روی گوشیم میادو بهم اس میزنه قلبم به تاپ تاپ میوفته.

دیشب زنگ زد اما جوابشو ندادم چون دندونم درد میکرد خواب بودم.فقط میگم میخوام بدونه که خیلی دوستش دارم.

خوشحالم که ازت عرفان جدا شدم و با آدمی که لیاقت موندن و ادامه دادنو نداشت تموم کردم.حالا حرفای اصلیمو یه روزی همین جا میزنم تا بفهمی چه آدمی هستی.